ادیان و فرق

پژوهشی در خصوص ادیان و فرق

ادیان و فرق

پژوهشی در خصوص ادیان و فرق

پیوند دیرین بهائیت با امریکا


پیوند دیرین بهائیت با امریکا


 

اسناد و مدارک تاریخی، سابقه پیوند و همکاری بهائیان با امریکا را به بیش از یک قرن پیش می‌رساند.
برای نمونه، زمانی که مستر شوستر، مستشار مشهور امریکایی، در اوایل مشروطه دوم به عنوان رئیس کل دارایی ایران به کشورمان آمد، جمعی از بهائیان تهران طبق دستور محفل بهائی در هنگام ورودش به تهران، به استقبال وی شتافتند1 و اساسا در انتخاب شوستر برای این امر، کاردار «بهائی» سفارت ایران در امریکا، علیقلی خان نبیل الدوله (عضو فراماسونری امریکا و مرید عباس افندی) نقش اساسی داشت. (ایام: راجع به نبیل‌الدوله در بخشی مستقل توضیح داده شده است).
دکتر میلسپو ـ دیگر مستشار امریکایی ـ هم که پس از شوستر به ایران آمد، بویژه در دوران دوم مأموریتش در ایران (اوایل سلطنت محمدرضا) برخی از مسئِولان دارایی را از میان این فرقه برگزید، که مورد اعتراض برخی از نمایندگان مجلس 14 (نظیر آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی) و مطبوعات وقت واقع شد. از تلگراف رمزی مخبرالسلطنه هدایت، حاکم فارس در جنگ جهانی اول، به وزیر داخله (مورخ 17 جمادی الثانی 1332ق) بر می‌آید که کلنل مریل (افسر امریکایی ژاندارمری که قبل از ورود افسران سوئدی به ایران در زمان احمد شاه، در ژاندارمری خزانه ایران فعالیت داشت) یکی از مبلغان بابی (بهائی) موسوم به روح‌الله خان را مترجم خود قرار داده بود. هدایت در این تلگراف می‌افزاید که: این عمل مریل، با اعتراض علما و دیگران روبه‌رو شده و او وعده کرده بود که فرد بهائی یاد شده را با مادر زنش به امریکا بفرستد ولی تنها مادر زن وی را به امریکا گسیل داشت... 2
بهائیان معمولا از رابطه خود با امریکایی‌ها جهت تحت فشار قرار دادن مقامات ایران استفاده می‌کردند. برای نمونه می‌توان به تهدید سفیر ایران در پاریس (نظر آقا یمین‌السلطنه) توسط خانم لوئیس موره (از بهائیان فعال غرب) اشاره کرد، که هنگام اقامت مظفرالدین شاه در فرانسه، تقاضای ملاقات با شاه را کرد و وقتی ممانعت سفیر ایران را دید تهدید کرد: «فورا خودم میروم نزد وزیر مختار امریکا مقیم پاریس و به اتفاق او به حضور صدراعظم میروم. نظر آقا خان پرسیدند: آیا سفیر امریکا بهائی است؟ من جواب گفتم: برای شما فرق نمیکند، خواه بهائی باشد یا نباشد. چه، ما مردمان فقیر بیقدر نیستیم...» .3
آن گونه که از اسناد و مدارک موجود تاریخی برمی‌آید، «سابقه حضور بهائی‌ها در امریکا به اوایل قرن 14 هجری بازمی‌گردد... نخستین بار در 30 رمضان 1318ق گزارشی [محرمانه] از فعالیت‌های این گروه در شیکاگو برای اطلاع مقامات بالاتر به تهران ارسال شد. وزیر مقیم ایران [در امریکا] گزارش می‌دهد که گروهی از روسای بابی [بهائی] که به آن شهر آمده‌اند با وی ملاقات کرده و درخصوص خود اطلاعاتی داده‌اند» . آنان مدعی «حضور قریب به یکصد هزار نفر بابی [بهائی]» در امریکا شده‌اند که وزیر مقیم آن را اغراق‌آمیز خوانده و جمعیت بهائیان در امریکا را حدود 10 هزار تن بیشتر گمانه نمی‌زند. وی «گزارش می‌دهد که این گروه، افرادی پولدار، مطلب نویس و صاحب نفوذ هستند که بعضا تا درجه دکتری تحصیلاتی داشته‌اند و با تاسیس مراکزی به تربیت اطفال و ایتام و استعلاج مریض‌ها می‌پردازند» . او خواستار تعیین دو مامور مخفی برای کسب اطلاع از حالات و رفتار آنها می‌شود. در گزارش 12 جمادی الاول 1319، خاطرنشان گردید که افراد یادشده اخبار ایران را به دقت تعقیب کرده و حتی از تحت فشار قراردادن دولت ایران در محافل سیاسی ـ فرهنگی امریکا به منظور اعطای آزادی بیشتر به اقلیت بهائی فروگذار نمی‌کنند. اقدامات بهائیان مقیم امریکا سبب شد تا سفارت آن کشور در تهران، حمایت از این اقلیت را در دستور کار خود قرار دهد» .4
ارتباط «بودار» و «حساب‌شده» ای که امریکایی‌ها از سالها پیش از مشروطه، با بابیها و بهائی‌ها برقرار کرده بودند و با طلوع مشروطه شدت یافت، نکته بسیار درخور تعمقی است. جان ویشارد، پزشک سفارت امریکا در زمان مظفرالدین شاه، از آمدن یک گروه امریکایی به تهران در پگاه مشروطه برای خط دهی به جریان بابیت و بهائیت خبر می‌دهد. وی، ضمن اشاره به ماجرای بابیت و انشعاب بهائیت از آن، می‌نویسد: «سر و صدای این قضایا در سرتاسر ایران پیچید و حتی با تبلیغاتی که در واشنگتن انجام شد، دنیای جدید نیز از جریان امر مطلع گردید. در سال 1906 [1324ق / 1285ش] یک دسته امریکایی که گرایشی پیدا کرده بودند، در تهران جمع آمدند، سپس به اصفهان رفتند، تا هم از کم و کیف قضایا سردرآورند و هم حرکت تازه را جهت بخشند» .5
سر آرتور هاردینگ (وزیرمختار انگلیس در سالهای نزدیک به مشروطیت) در خاطراتش می‌نویسد: «مبلغان امریکایی مقیم ایران عقیده داشتند که آتیه مذهبی این کشور با بابی‌ها است» !6 (ای بسا آرزو که خاک شده!) و این سخن، به زبان «دیپلماسی» ، مفهومی جز لزوم «برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری» برای روی کارآوردن این فرقه مرموز در ایران و اجرای مقاصد شیطانی امریکا به دست آنان ندارد؛ همان چیزی که در عصر پهلوی، بویژه نیمه دوم سلطنت محمدرضا اجرا شد و صدمات زیادی به کیان اسلام و استقلال و آزادی کشورمان زد. سخن فوق، ضمنا گویای طمع امریکا به بابیت و بهائیت، به عنوان آلترناتیو تشیع در ایران! است.

پیوند دیرین بهائیت با امریکا
عکس یادگاری سپهبد بهائی پرویز خسروانی (چپ) با تصویر کندی
 

پی‌نوشت‌ها:
 

1. ر.ک، مقدمه اسماعیل رائین بر «اختناق ایران» ، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، صص 11 ـ 10.
2. اسناد جنگ جهانی اول در ایران، ص 82 3. آهنگ بدیع، سال 24 (1348)، ش 7 و 8، ص 187 و 190، مقاله «ست لواگستینگر» ، نوشته محمد علی فیضی 4. بررسی مناسبات ایران و امریکا (1851 تا 1925 میلادی)، چ 2: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران 1384، ص 137 ـ 136 5. بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا، انتشارات نوین، صص 171 ـ 170 6. خاطرات سر آرتور هاردینگ، ترجمه دکتر شیخ الاسلامی، انتشارات کیهان، ص 216.
 

منبع:نشریه ایام، شماره 29

استعمار و بهائیت



نگاهی گذرا به نقش دولت های استعماری و مستکبر از پیدا و پنهان بهاییت +عکس مشرق الاذکار

فرقه ضاله بهاییت، کمتر از ۱۷۰ سال سابقه دارد. این فرقه از زمان پیدایش تاکنون، بدون پشتیبانی خارجی هیچگاه زنده و فعال نبوده است و به ترتیب، روسیه، انگلیس، آمریکا و رژیم ‌صهیونیستی در این مدت از این فرقه حمایت کرده‌اند.

به گزارش «تابناک»، ایجاد ادیان و فرقه های ساختگی، یکی از ترفندهای مرسوم دولت‌های استعمارگر برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت، هدف کلی این بوده که فرق دست‌ساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده یا دست کم چهره ادیان الهی را مشوش سازند.

نگاهی گذرا به نقش دولت های استعماری و مستکبر زوایای بیشتری را از پیدا و پنهان این فرقه انحرافی را روشن می سازد:

۱ ـ روسیه:
سفارت روسیه از آغاز فتنه بابیه و پیدا شدن فرقه بابیه و بهاییه از رهبران این فرقه حمایت می‌‌کرد؛ برای نمونه، دالگورکی، سفیر روسیه در تهران، برای نجات بهاء اله از زندان پادرمیانی کرد و فرستاده خود را با وی همراه نمود تا به سلامت از ایران خارج شود.

۲ ـ انگلستان:
پس از انتقال رهبری بابیت و بهاییت به عراق و سپس فلسطین، رهبران این فرقه به تبعیت استعمار انگلیس درآمدند. در اواخر جنگ جهانی اول، وزیر امور خارجه انگلیس در نوامبر ۱۹۱۷م. اعلامیه خود را بر مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین صادر کرد و در همین ایام، جمال پاشا، فرمانده کل دولت عثمانی، به دلیل حمایت عبدالبهاء از انگلیس و دادن آذوقه به ارتش انگلیس، تصمیم به قتل وی و انهدام مرکز بهاییت در عکا و حیفا گرفت.
وزیر خارجه انگلیس با واکنش تند و جدی به سالار سپاه انگلیس دستور داد تا با جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء بکوشد و بر اثر همین حمایت عبدالبها از انگلیس، فلسطین به دست سپاه انگلستان افتاد و زمینه پدید آمدن رژیم صهیونیسم به وجود آمد؛ به گونه ای که پس از پایان جنگ جهانی اول، به پاس خدماتی که عبدالبهاء برای استعمار انگلیس انجام داده بود، طی مراسمی لقب سِر(Sir)  و بزرگ‌ترین نشان خدمتگذاری، نایت هود(Knight Hood) را دریافت کرد.


مشرق الاذکار فرانکفورت آلمان
۳ ـ آمریکا:

بر اثر حمایت‌های آمریکا، بهاییان به ستون پنجم و یکی از ابزارهای استکباری آمریکا پس از جنگ جهانی اول مبدّل شد.

بنا بر آمار منتشره در سایت رسمی محفل ملی بهائیان آمریکا، تعداد کل بهاییان آمریکا، رقمی در حدود ۱۵۵ هزار نفر است که شامل ایرانی‌های بهایی در آمریکا هم می‌شود. همین منابع، تعداد کل بهاییان دنیا را رقمی در حدود شش میلیون نفر اعلام می‌کنند و این بدان معناست که بهاییان آمریکا در حدود ۵/۲ درصد کل بهاییان جهان را تشکیل می‌دهند.

با توجه به این امر، جای این پرسش هست که چرا در حالی که تنها ۵/۲ درصد بهاییان، مقیم آمریکا هستند، ۷۰ تا ۸۰ درصد کرسی‌های نه نفره بیت‌العدل اعظم در قبضه آمریکایی‌هاست؛ آن هم آمریکایی‌هایی که نه بهایی‌زاده بوده و نه سابقه درخشانی در بهاییت داشته‌اند.

۴ ـ رژیم صهیونیستی:

بهائیت از آغاز پیدایش خود با یهود همکاری داشت، به گونه ای که دکتر احمد شلبی در بیان عقاید این فرقه در کتاب «مقارنة الادیان الیهودیه» می‌‌نویسد: هیأت بین المللی حیفا در نامه‌ای به محفل روحانی ملی بهاییان ایران، در اول ژوئیه ۱۹۵۲ رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل اعلام داشت.


مشرق الاذکار سیدنی استرالیا
«بندر حیفا»، مهمترین شاهرگ اقتصادی اسراییل غاصب و کوتاهترین مسیر به سوی خزانه های این رژیم است. این بندر که علاوه بر موقعیت جغرافیایی، از لحاظ نظامی و اقتصادی نیز چهره ای جهانی یافته، به دلیل وجود مکان های گردشگری در آن هم اهمیت چشمگیری دارد. اما در این میان، معبد بهائیان با تمام جاذبه های توریستی و جهانگردی، موقعیتی منحصر به فرد را در قلب حیفا پدید آورده است.
خلیج نیم دایره ای حیفا میزبان گردشگران و زایرانی است که با نشان ستاره داود بر گردن و دست ها، دیوارهای ضخیم این قلعه را به نظاره نشسته اند. درخشش دوازده هزار آجر طلایی بر فراز گنبد همراه با بازتاب نور هجده پنجره الوان، کوه کرمل را در اقیانوسی از نور فرو می برد که جلوه ی آن، گردشگران بسیاری را به سوی خود می کشاند؛ قالی های بسیار نفیس ایرانی که یکی از کلکسیون های فرش دنیا را تشکیل می دهد، برای تشریف فرمایی رسمی یکی از رؤسای دولت آذین می شود؛ رییس جمهور اسراییل، اسحاق بن زوی. در سال ۲۰۰۰ میلادی، شمار جهانگردانی که به اسراییل آمدند، از ۲/۴ میلیون نفر فراتر رفت و در سال ۲۰۰۵ با برقراری آرامش نسبی، ورود آنان افزایش یافت. ۵۴ درصد این گردشگران از اروپای غربی، ۲۸ درصد آمریکایی و ۱۰ درصد بقیه آسیایی هستند.(۲) این تنها یکی از ارتباط های دوسویه بهائیسم و صهیونیسم در یک منفعت مشترک است.

بندر حیفا اسرائیل
بهاءالله بنیانگذار فرقه ضاله بهائی به پیروانش دستور می‌دهد که در هر شهری ساختمانی به بهترین صورت ممکن به نام خداوند ساخته شود و در آن به ذکر پروردگار پردازند. به این بناها مشرق‌الاذکار گفته می‌شود. همچنین بهاءالله گذاشتن تصاویر را در مشرق‌الاذکار نهی کرده‌است. مشرق‌الاذکارها در دین بهائی مختص بهائیان نیست و هر کس با هر دین و اعتقادی، می‌تواند در آن به هر نوعی که علاقه و اعتقاد دارد، به دعا با خالق خویش بپردازد.

مشرق الاذکار پاناما
عبدالبهاء مبیّن آثار دین بهائی در مورد مشرق‌الاذکار چنین می‌گوید:

«مشرق‌الاذکار مغناطیس تأیید پروردگار است، مشرق‌الاذکار اساس عظیم حضرت آمرزگار است. مشرق‌الاذکار رکن رکین آیین کردگار، مشرق‌الاذکار تأسیس سبب اعلاء کلمة‎الله، مشرق‌الاذکار تهلیل و تسبیحش مفرح قلوب هر نیکوکار، مشرق‌الاذکار نفحات قدسش روح بخش کل ابرار، مشرق‌الاذکار نسیم جان‌پرورش حیات بخش عموم احرار و… است.»


مشرق الاذکار پاناما
ساختمان مشرق‌الاذکار باید نوعی بنا شود که دارای ۹ در باشد که به ۹ خیابان باز شود و در اطراف مشرق‌الاذکار باید تأسیساتی چون موسسات فرهنگی، بهداشتی، محل نگهداری بینوایان و عاجزان (دار العجزه)، محل مشورت و ملاقات، یتیم خانه و موسسات تحقیقات علمی و … بنا گردد. مشارق‌اذکار هر یک طرحی مخصوص به خود دارند و بهائیان بر این باورند که مشارق اذکار جهانیان را از ادیان و نژادهای گوناگون، دعوت به عبادت خالق عالمیان می‌نمایند و نمودار عشق بشر به خداوند یگانه هستند.

مشرق الاذکار دهلی نو هند
نخستین مشرق‌الاذکار در سال ۱۹۰۸ در عشق‌آباد در آسیای مرکزی در روسیه ساخته شد (ترکمنستان کنونی). تا سال ۱۹۳۸ که مقامات کشوری (دولت کمونیست) آن را تصرّف کردند بهائیان آن منطقه از آن استفاده می‌کردند. در سال ۱۹۴۸ توسط زلزله شدیدی بنایش متزلزل شد و به آن صدمه زیادی وارد آورد که به تخریبش انجامید (۱۹۶۳).

مشرق الاذکار شیکاگو آمریکا
نخستین مشرق الاذکار مغرب زمین در سال ۱۹۵۳ در آمریکا در شمال شیکاگو در ویلمت کنار دریاچه میشیگان ساخته شد. گنبد مشبّک و تزئینات نمای آن تلفیقی از معماری شرقی و غربی است.
بعداً دیگر مشرق الاذکارها در کامپالا در کشور یوگاندا (افریقا) و سیدنی در استرالیا – فرانکفورت در آلمان در شهر پاناما و آپیا در ساموآی غربی ساخته شد. جدیدترین مشرق الاذکاری که ساخته شد در سال ۱۹۸۶ در شهر دهلی نو در هندوستان است. معماریش از گل نیلوفر آبی الهام گرفته که مرکب از ۲۷ گلبرگ است که با سنگ مرمر ساخته شده و هر یک از نُه طرفش سه گلبرگ دارد و نُه در بزرگ به تالار مرکزی به ظرفیّت ۲۵۰۰ نفر باز شده ارتفاعش کمی بیش از ۴۰ متر است و سطحش شفّاف است و در زمینی به مساحت ۲۶ جریب در کنار پایتخت هندوستان نشسته است.
مشرق الاذکار دهلی نو هند
منبع: بولتن

ساختمان مقر بیت العدل اعظم